در شایست ناشایست درباره شکار چنین آمده است: «روحانیون را به دلیل فرهنگ (= ارزش فرهنگی) <خود>، نخجیر نکردن ضرور <است> و دیگر کسان – مگر آنکه خواستهی <ایشان از> سیصد استیر کمتر <باشد>- برای شکارگری مجاز به نخجیر کردن نه <باشند>»[1].
در این روایت شکار برای طبقه روحانیون غیر مجاز دانسته شده است. البته بنا بر دادستان دینی در صورتی که موبدان نتوانند از طریق پیشه هیربدی کسب معاش کنند باید نخست به کارهایی مانند برزیگری، دامداری و مانند آن بپردازند و در صورت عدم امکان از طریق نخجیر و شکار روزی خود را بدست آورند.
جدای از موبدان از دیگر طبقات نیز تنها کسانی حق شکار کردن داشتند که دارایی ایشان کمتر از سیصد استیر باشد. و «سیصد استیر میزان ثروتی است که با داشتن آن، خانواده دیگر فقیر و نادار شمرده نمیشد»[3].
[3]- مزدا پور، کتایون، 1390، شایست ناشایست، ص 105، یادداشت شماره 8.